اِسمش اِسم ِ یه ستاره َس
تنها تو میدانی
که هيچ پيشگويی از خوابگزارانِ مَحْرَمِ آسمان
گُمان نخواهد برد
که من از بازجُستِ بیسرانجامِ آن سفر کرده
روزی به عريانترين روياها خواهم رسيد
من مجبور به باورِ بیدليل اين دقيقهام
که خداوند از آخرين سهم ستارگان
تو را
برای تنهاترين شاعرِ فرودستانِ خسته فرستاده است
بازآ
که غيابِ تو از حدودِ اين همه رويا
هزارهایست ..
نظرات شما عزیزان: